مربی گری: هرمینیا ایبارا، استاد دانشکده کسب و کار لندن، در مقاله خود با عنوان «رهبر در نقش مربی» مینویسد:
تعریف رهبری یا لیدر
همه ما بارها این تعریف از رهبری را شنیدهایم: رهبر کسی است که وظایف قابل انجام را خوب می شناسد، نحوه انجام آن را به زیردستانش آموزش می دهد و چگونگی انجام وظایف توسط زیردستان را کنترل و اصلاح می کند. به بیان دیگر، می توانیم رهبری را بازی «دستور بده و کنترل کن» بنامیم.
اما تغییرات فراوانی در دنیای کسب و کار به وجود آمده و تعریف «دستور بده و کنترل کن» از رهبری، دیگر کارآیی گذشته را ندارد و باید دنبال مدل جدیدی از رهبری باشیم. بهترین مدل، مدلی است که بر مبنای «حمایت از زیردستان و راهنمایی آن ها» بنا شده باشد. به عبارت دیگر، در این مدل جدید می توانیم رهبری را «مربی گری زیردستان» بنامیم.
ایبارا بعد از تعریف مدل «مربی گری» از رهبری، چهار نوع مربی گری را معرفی میکند:
1- مربی گری مستقیم (Directive coaching)
🔸در این نوع مربی گری، رهبر آن چیزهایی که فکر میکند درست است را به زیردستان خود گوشزد میکند. اساس این نوع مربی گری این است که رهبر بسیار بیشتر از زیردستان دانش و تجربه دارد و چیزهایی را میداند که آنها نمی دانند
🔸برای مثال، مدیر فروشی را در نظر بگیرید که سالیان سال تجربه دارد و میخواهد تعدادی فروشنده تازه کار را تربیت کند. در این حالت، این مدیر فروش طبق تجربهای که دارد تمام چیزهایی که فکر میکند یک فروشنده موفق باید انجام بدهد یا ندهد را به فروشندگان جوان تذکر میدهد
🔸این روش در شرایطی مناسب است که یک رهبر باتجربه در سازمان حضور دارد و میخواهیم تجربیات او را به افراد دیگر منتقل کنیم تا در آینده به رهبران سازمان تبدیل شوند
زمان های مورد نیاز مربی گری
مربی گری مستقیم عمدتا برای زمان های زیر مناسب می باشد:
- زمانی که سرعت دستیابی به نتیجه خیلی مهم است؛
- فرصت و شرایطی برای ریسک کردن وجود ندارد؛
- زمانی که فرد نه علاقه و نه قابلیتهای لازم برای حل موضوع را دارد؛
- زمانی که موضوع از وظایف اصلی شما است و قابل واگذاری نیست.
2- مربی گری بی بند و بار (laissez faire coaching)
🔸در این روش مربی گری، رهبر، زیردستانش را آزاد میگذارد تا با آزمون و خطا، به اندازه کافی با تجربه شوند و خودشان بتوانند خوب و بد را از هم تشخیص بدهند. در این روش، رهبر زمانی مداخله می کند که تصور می کند آینده کسب و کار یا وظیفه محوله به زیردست به خطر افتاده است
برای مثال، مدیر فروش مورد نظر، فروشندگان تازه کار را به حال خودشان رها میکند تا با مشتریان وارد مذاکره شوند و در دنیای واقعی تجربه به دست آورند و تنها در صورتی در کارشان دخالت می کند که اشتباه فاحشی انجام بدهند.
🔸این روش زمانی مناسب است که زیردستان، هوش و استعداد بالایی دارند و می توانند از پس کارشان برآیند و فقط باید کمی تجربه کسب کنند.
3- مربی گری غیرمستقیم (Nondirective coaching)
🔸در این روش مربی گری، رهبر ابتدا سوالات و چالشهایی را ایجاد میکند و از زیردستانش میخواهد راهکارشان را ارائه کنند. سپس به دقت به نظرات و ایدههای آنها گوش میدهد تا با خرد جمعی به یک راهکار معقول برسند
🔸برای مثال، مدیر فروش مورد نظر از فروشندگان تازه کار میخواهد تا ایدههایشان برای افزایش فروش را مطرح کنند و سپس با جمعبندی نظرات جمع، یک ایده را انتخاب و اجرایی میکند
🔸این روش برای شرایطی است که میخواهیم روح تازهای به کالبد کسب و کارمان بدمیم و ایدههای جدیدی را بیابیم و اجرا کنیم.
مواردی که در مربی گری غیر مستقیم، مناسب تر هستند عبارتند از:
- برای پرورش دادن افراد زمانی که فرض میشود آنها دانش و تجربه پایهای را برای ساخته شدن دارا هستند. به آن ها امکان ایجاد حس مالکیت ایده داده شود.
- به آن ها امکان آموختن راه حلهایی داده شود تا بتوانند با انتخاب خود آن راه حل ها را در موقعیت های دیگر هم به کار برند.
- همچنین به آن ها احساس موفقیت بدهد.
- به افراد به دلیل یافتن راه حل ها اعتماد به نفس دهد.
- همیشه دسترسی به شما برای حل مسئله وجود ندارد.
- محدودیت زمانی ویژهای برای تصمیم گیری وجود ندارد (مثلاً غیر از شرایط بحرانی).
- این امکان وجود دارد که در صورت بروز اشتباه در مواقع حساس، نتیجه کار قابل نظارت و در صورت نیاز قابل اصلاح باشد.
4- مربی گری موقعیتی (Situational coaching)
🔸این روش مربی گری، ترکیبی از دو روش مربی گری مستقیم و غیرمستقیم است و در آن، رهبر، مشکل یا مساله را با زیردستان مطرح میکند، ایدهها و نظراتشان را میشنود و هر جایی که احساس کند نظرات زیردستان درست نیست، نظرش را میگوید
🔸برای مثال، برای مثال، مدیر فروش مورد نظر از فروشندگان تازه کار میخواهد تا ایدههایشان برای افزایش فروش را مطرح کنند و نظرش راجع به هر ایده و اصلاحاتی که باید در آن انجام شود را مطرح میکند
فرایند مربی گری
در یک جمع بندی کوتاه فرایند مربی گری را می توان شامل مراحل زیر دانست:
- هدف گذاری: دو طرف درباره اینکه هدف از مربی گری چیست، دیدگاههای مشخصی پیدا میکنند. خود آگاهی فرد در نیاز داشتن به یک مربی قسمت خیلی مهمی از این موضوع است. البته مربی می تواند در ایجاد این خودآگاهی نیز کمک کند.
- اعتماد سازی: در این مرحله اقداماتی انجام میشود که طرفین به قابلیتها، توانایی ها، خیرخواهی و سازگاری ارزش های یکدیگر با هم دیدگاه های مثبتی پیدا کرده و این تعامل و وابستگی را نتیجه بخش ارزیابی میکنند.
- جمع آوری داده و تشخیص: با استفاده از داده های قابل دسترس (مثلاً نتایج ارزیابی عملکرد) نقاط قوت و قابل بهبود را شناسایی می کنند.
- برنامه ریزی و اجرا: در این مرحله درباره اینکه چه گزینههایی و اقداماتی میتواند موجب بهبود عملکرد شود بررسی، برنامه ریزی و نسبت به اجرای آنها اقدام میکنند. و معیارهای تشخیص پیشرفت و موفقیت کار مشخص میشود.
- ارزشیابی: به طور مستمر مراحل اجرا و کل فرایند را ارزشیابی و برای اصلاح و بهبود اقدام می شود.
پیشنهاد ما به شما مطالعه
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.